آرام قلب ها

خدایا مارو ببخش که در کار خیر یا "جار" زدیم یا "جا" زدیم

آرام قلب ها

خدایا مارو ببخش که در کار خیر یا "جار" زدیم یا "جا" زدیم

۱۲ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

somayeh bahari
۲۹ آبان ۹۳ ، ۲۰:۳۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

پسر به مادرش گفت :

مادر چرا چهره ی پریشانی داری؟

آیا بازیگر محبوبت را ملاقات کردی؟

مادر با لحنی از خستگی و عصبانیت گفت :

من و جمعیت زیادی از مردم بسیار منتظر ماندیم اما به ما خبر رساندند که او نیم ساعت است که این شهر را ترک کرده است

ای کاش خدا شهرت و محبوبیتی را که به این بازیگر داده است به ما داده بود

کودک پس از شنیدن حرف های مادر به اتاق خود رفت ولباس های خود رابیرون آورد و گفت :

مادر آماده شو با هم به جایی برویم من می توانم این آرزوی تو را برآورده کنم

somayeh bahari
۲۶ آبان ۹۳ ، ۲۰:۳۷ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۴ نظر

و خداوند :

عزت را در فرمانبرداری خویش

ثروت را در قناعت 

علم را در سختی وتلاش 

آسایش را در بهشت

و رضایت خویش را در خشم نسبت به نفس قرار داد

.

.

.

.

 و ما هرکدام از اینها را در چه جستجو میکنیم؟!!!!

somayeh bahari
۱۵ آبان ۹۳ ، ۱۲:۰۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۴ نظر


به نام انکه تکیه بر نامش غروریست جاودانه....


آتشی نمى سوزاند "ابراهیم" را ،


و دریایى غرق نمی کند "موسى" را ؛


کودکی، مادرش او را به دست موجهاى "نیل" می سپارد ،


تا برسد به خانه ی فرعونِ تشنه به خونَش ؛


دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند ،


سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد !


مکر زلیخا زندانیش می کند ،


اما عاقبت بر تخت ملک می نشیند...


از این "قِصَص" قرآنى هنوز هم نیاموختی؟!


که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند ،


و خدا نخواهد ؛


نمی توانند ...


او که یگانه تکیه گاه من و توست !


پس ؛


به "تدبیرش" اعتماد کن ،


به "حکمتش" دل بسپار ،


به او "توکل" کن ؛


و به سمت او "قدمی بردار" ،


تا ده قدم آمدنش به سوى خود را به تماشا بنشینی...

somayeh bahari
۱۴ آبان ۹۳ ، ۱۲:۴۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۷ نظر


حسین آرام جانم                      حسین روح و روانم


somayeh bahari
۱۳ آبان ۹۳ ، ۱۹:۲۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

ای اهل حرم میر و علمدار نیامد 

سقای حسین سید وسالار نیامد



الله من زار سگ کوی علمدار حسینم

somayeh bahari
۱۲ آبان ۹۳ ، ۱۲:۰۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

ب نام انکه  تکیه بر نامش غروریست جاودانه......

زهیر باش دلم! تا به کربلا برسی// به کاروان شهیدان نی‌نوا برسی

امام پیک فرستاده در پی‌ات... برخیز! // در انتظار جوابت نشسته تا برسی

چه شام باشی و کوفه چه کربلا ای دل // مقیم عشق که باشی به مقتدا برسی

زهیر باش! بزن خیمه در جوار امام // که عاشقانه به آن متن ماجرا برسی

مرید حضرت ارباب باش و عاشق باش! // که در مقام ارادت به مدعا برسی

تمام خاک جهان کربلاست، پس بشتاب // درست در وسط آتش بلا برسی

زهیر باش دلم! با یزید نفس بجنگ! // که تا به اجر شهیدان نی‌نوا برسی

(مریم سقلاطونی)

            (نقل از سایت هفته نامه جیم)

somayeh bahari
۰۹ آبان ۹۳ ، ۱۳:۲۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

کاش وقتی خدا در حشر بگوید چه داشتی؟

 سر بر کند حسین و بگوید:حساب شد

ایام عزاداری سالار شهیدان تسلیت باد

somayeh bahari
۰۹ آبان ۹۳ ، ۱۲:۴۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

یک شبی مجنون نمـــــازش را شکست


بی وضـــــــــــــو در کوچه لیلی نشست  


عشق آن شب مست مستش کرده بود


فارغ از جام الستش کـــــــــــــــــرده بود


گفت یا رب از چه خوارم کــــــــــــرده ای


بـــــــــــــــــر صلیب عشق دارم کرده ای


خسته ام زین عشـــــــق دل خونم مکن


مــــــــــــــــن که مجنونم تو مجنونم نکن


مـــــــــــــــــــــرد این بازیچه دیگر نیستم


این تـــــــــــــو و لیلای تــــــو من نیستم


گفـــــــــــــت ای دیــــــــوانه لیلایت منم


در رگت پیــــــــــــــــدا و پنهانــــــت منم


ســـــــــــــــــــــالها با جور لیلا ساختی


مـــــــــــــــــــن کنارت بودم و نشناختی   


عشــــــــــــــــــق لیلی در دلت انداختم


صــــــــــــد قمار عشـــــــق یکجا باختم


کــــــــردمت آواره صحــــــــــــــرا ، نشد


گفتم عاقل میشوی امـــــــــــــــــا نشد


سوختم در حســـــــــــــــــرت یک یاربت


غــــــــــــیر لیلا بــــــــــــــر نیامد از لبت


روز و شـــــــــــــب او را صدا کردی ولی


دیـــــــدم امشب با منـــــــی گفتم بلی


مطمئن بـــــــــودم به من ســـــر میزنی


بر حــــــــــــــــــریم خانه ام در می زنی


حال ، ایــــــن لیلا که خوارت کـــرده بود


درس عشقش بـــــــــی قرارت کرده بود


 مـــــــــــــرد راهش باش تا شاهت کنم


صد چـــــــــو لیلی کشته در راهت کنم......


مرتضی عبداللهی.

somayeh bahari
۰۶ آبان ۹۳ ، ۱۵:۱۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳ نظر

امام حسین(ع):

لاتـَرفع حــاجَتَک إلاّ إلـى أحـَدٍ ثَلاثة: إلـى ذِى دیـنٍ، اَو مُــرُوّة اَو حَسَب


 

جز به یکى از سه نفر حاجت مبر: به دیندار، یا صاحب مروت، یا کسى که اصالت خانوادگى داشته باشد.


أیما اثنَین جَرى بینهما کلام فطلب أحدهما رضَـى الاخر کانَ سابقة الىَ الجنّة

 

هر یک از دو نفـرى که میان آنها نزاعى واقع شود و یکـى از آن دو رضایت دیگرى را بجـویـد ، سبقت گیـرنـده اهل بهشت خـواهـد بــود.


لاأفلَحَ قـَومٌ اشتَـروا مَـرضـاتِ المَخلـُوق بسَخَطِ الخـالِق


 

رستگـار نمی شوند مـردمـى که خشنـودى مخلـوق را در مقـابل غضب خـالق خریدنـد.


اَلبُکاءُ مِن خَشیةِ اللهِ نَجآةٌ مِنَ النّارِ



گریه از ترس خدا سبب نجات از آتش جهنّم است


مَن حاوَلَ اَمراً بمَعصِیَةِ اللهِ کانَ اَفوَتَ لِما یَرجُو وَاَسرَعَ لِمَجئ ما یَحذَرُ



آن که در کاری که نافرمانی خداست بکوشد امیدش را از دست می دهد و نگرانیها به او رو می آورد.


من اَحبک نهاک و من اَبغضک اَغراک.


کسی که تو را دوست دارد، از تو انتقاد می کند و کسی که با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید می کند


لا تقولوا باَلسنَتکم ما ینقُص عَن قَدَرَکم



چیزى را بر زبان نیاورید که از ارزش شما بکاهد


یاک و ما تعتذر منه ، فإن المؤمن لا یسیء و لا یعتذر، و المنافق کل یوم یسیء و یعتذر


حذر کن از مواردی که باید عذرخواهی کنی ، زیرا مؤمن نه کار زشتی انجام می دهد و نه به عذرخواهی می پردازد، اما منافق همه روزه بدی می کند، و به عذرخواهی می پردازد.


إنَّ حَوائِجَ النّاسِ إلَیکم مِن نِعَمِ اللهِ عَلَیکم فَلا تَمَلُّوا النِّعَمَ



نیاز مردم به شما از نعمتهای خدا بر شما است، از این نعمت افسرده و بیزار نباشیداَ یُّهَا النّاسُ نافِسوا فِى المَکارِمِ وَ سارِعوا فِى المَغانِمِ وَ لا تَحتَسِبوا بِمَعروفٍ لَم تَجعَلوا

 

اى مردم در خوبى‏ها با یکدیگر رقابت کنید و در بهره گرفتن از فرصت‏ها شتاب نمایید و کار نیکى را که در انجامش شتاب نکرده‏اید، به حساب نیاورید.

somayeh bahari
۰۴ آبان ۹۳ ، ۱۶:۴۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

 

ابراهیم حکیمی (حکیم الملک)

این همان نکته‌ای است که آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی بسیار دیر (پنج سال بعد) متوجه شدند و مازندرانی در نامه به حاجی محمدعلی بادامچی به آن اشاره کرد.

از ذیقعده ۱۳۲۳ ق. این فعالیت با عضویت اسدالله خان ابوالفتح‌زاده و برادرش سیف‌الله خان و ابراهیم خان منشی‌زاده در «انجمن مخفی دوّم» تداوم یافت. در این انجمن سید محمدصادق طباطبایی (پسر آیت‌الله سید محمد طباطبایی)، ناظم‌الاسلام کرمانی و آقا سید قریش (از اعضای بیت سید محمد طباطبایی) و شیخ مهدی (پسر آیت‌الله شیخ فضل‌الله نوری) عضویت داشتند.

در همین زمان گرایش‌های تروریستی برخی از اعضای این انجمن کاملاً مشهود بود. برای مثال، در یکی از جلسات انجمن مسئله قتل آیت الله سید عبدالله بهبهانی مطرح شد که با مخالفت سید محمد صادق طباطبایی مواجه گردید. اندکی بعد، ارباب جمشید جمشیدیان (دوست صمیمی و محرم اردشیر ریپورتر) به عضویت این انجمن درآمد.

آیت الله سید عبدالله بهبهانی

گروه تروریستی فوق سرانجام شکل نهایی خود را یافت و به عملیات آِشوبگرانه و تفرقه‌افکنانه‌ای چون ترور نافرجام شیخ فضل‌الله نوری (۱۶ ذیحجه ۱۳۲۶ق.) دست زد. عامل این ترور کریم دواتگر بود که دستگیر شد. در این رابطه افراد دیگری نیز دستگیر شدند. یکی از ایشان میرزا محمد نجات خراسانی، عضو فرقه بهائی، بود که به ارتباط با سفارت انگلیس و به عنوان شخصیتی فاسد شهرت داشت. نجات نیز عضو کمیته بین‌الطلوعین بود. به‌گفته تقی‌زاده، اسمارت، نماینده سفارت انگلیس، در جلسات بازجویی از محمد نجات شرکت می‌کرد و مواظب بود که «نتوانند به میرزا محمد زور بگویند.» طبق گزارش ۱۵ ژانویه سِر جرج بارکلی به سِر ادوارد گری، وزیر خارجه انگلیس، در جریان این بازجویی‌ها کریم دواتگر تلویحاً حسینقلی خان نواب، برادر عباسقلی خان کارمند سفارت انگلیس، را به ترور مربوط کرد. حسینقلی خان نواب نیز از نزدیکان و محارم اردشیر ریپورتر، رئیس شبکه اطلاعاتی حکومت هند بریتانیا در ایران، بود.

کریم دوانگر 
عامل ترور نافرجام شیخ فضل الله نوری پس از بازداشت

در اوّل جمادی‌الثانی ۱۳۲۷ق. ابوالفتح‌زاده و منشی‌زاده، به‌همراه زین‌العابدین خان مستعان‌الملک، گروه تروریستی جدیدی تشکیل دادند موسوم به کمیته جهانگیر. ابوالفتح‌زاده و مستعان‌الملک و میرزا محمد نجات از جمله اعضای «محکمه انقلابی» بودند که حکم مرگ شیخ فضل‌الله نوری را صادر کردند. دادستان این محکمه شیخ ابراهیم زنجانی بود که تحت‌تأثیر میرزا مهدی خان غفاری کاشی (وزیر همایون)، عضو فرقه بهائی، قرار داشت.

شیخ فضل الله نوری و سید عبدالله بهبهانی
 دو تن از علمای اسلام که بهائیان مورد ترور قرار دادند

در رجب ۱۳۲۸ق. حادثه قتل سید عبدالله بهبهانی رخ داد که عاملین آن وابستگان شبکه تروریستی ابوالفتح‌زاده و منشی‌زاده بودند. یکی از ضاربین بهبهانی فردی به‌نام حسین ل‍له بود که بعدها با ابوالفتح‌زاده و منشی‌زاده و مشکات‌الممالک در کمیته مجازات همکاری کرد. پس از این واقعه، ابوالفتح‌زاده به اروپا گریخت، مدتی بعد به ایران بازگشت و به‌عنوان متصدی گردآوری مالیات منطقه ساوجبلاغ و شهریار منصوب و اندکی بعد معزول شد.

حسین للـه
 از ضاربان آیت الله بهبهانی

ترور نافرجام ناصرالدین شاه

در شوال ۱۲۶۸ سوءقصد بابیان به جان ناصر الدین شاه با تیر اندازی دو تن از بابیان پیش آمد ولی نا کام ماند و به دنبال آن دستگیری عوامل این سوءقصد توسط حکومت مرکزی با جدیت پیگیری شد وتحقیقات حکومتی بر اساس قرائن و شواهد نشان داد که میرزا حسینعلی نوری (بهاءاله) در طراحی و انجام این سوءقصد نقش محوری داشته لذا برای دستگیری او اقدام شد.
اگرچه میرزا و منابع بهائی منکر شدند ولی قرائن بسیاری ، موید این نقش بوده و منابع بابی از جمله عزیه خانم نوری خواهر میرزا حسینعلی نوری در” تنبیه النائمین ” این نسبت را تایید کرده اند.

somayeh bahari
۰۲ آبان ۹۳ ، ۱۰:۲۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر



برمشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا 





نام من سرباز کوی عترت است ، دوره آموزشی ام هیئت است . پــادگــانم چــادری شــد وصــله دار ، سر درش عکس علی با ذوالفقار . ارتش حیــدر محــل خدمتم ، بهر جانبازی پی هر فرصتم . نقش سردوشی من یا فاطمه است ، قمقمه ام پر ز آب علقمه است . رنــگ پیراهــن نه رنــگ خاکــی است ، زینب آن را دوخته پس مشکی است . اسـم رمز حمله ام یاس علــی ، افسر مافوقم عباس علی (ع) 

somayeh bahari
۰۲ آبان ۹۳ ، ۱۰:۱۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر