بر چادر مشکی ات ،نستعلیق می نویسم عشق را....
وقتی که این احرام سیاه را می پوشی و حج شکوهمند حیا را به جا می آوری،آنگاه طواف میکنند تو را صفوف فرشته ها
و متبرک می کنند بال هایشان را به تار و پود حریم آسمانی ات
تو ! گمنام ترین حاجیه ی امروز زمان هستی بانو !
وقتی میپرسند : نمی پزید در این گرما ؟!
یک لبخند بزن و بگو :
سرگرمِ عشقبازی که باشی و در اشتیاق خاکستر شدن ،
این گرما که شوخی کوچکی بیش نیست !
و بعد دقیق شو در چهره شان ،تا خوب ببینی که چطور می شود با یک چادر ، تمام معاملات عقلانی شان را در لحظه ای بر هم زد !
خواهرم !!!
بعضی چشم ها منتظر یک جرقه اند ; تا جامعه را به آتش بکشند ;
مراقب باش رفتات جرقه آفرین نباشد.