بهاییت (قسمت سوم)
پس از تیرباران باب، پیروانش که به «بابی» مشهور بودند بر طبق بیانات باب در کتاب بیان به دنبال مظهر ظهور بعدی که در این کتاب به «ظهور من یظهره الله» اشاره شدهاست، گشتند.آنها در ابتدا از میرزا یحیی نوری که باب به او لقب صبح ازل داده بود پیروی میکردند ولی پس از چندی در سال ۱۸۶۳ میرزا حسینعلی نوری (بهاءالله) که سمت معاونت برادرش را داشت از او برید و خود را من یظهرهالله معرفی کرد.دولت عثمانی هم از بیم جنگ میان دو فرقه میرزا یحیی و اتباعش را به قبرس و میرزا حسینعلی و یارانش را به عکا تبعید کرد. میرزا یحیی از آن پس فعالیت چندانی نشان نداد و فشار و تبلیغات بهائیان اندک اندک او و یارانش را به فراموشی افکند. اما حسینعلی که خود را بهاء الله می خواند به فعالیت شدیدی دست زد و بهائیت را پدید آورد.
آدمکشی ، قتل و کشتار کار اصلی بهائیان
آدمکشی ، قتل ، ترور و قساوت را از اولین روزهای پیدایش بابیگری در میان اعضای این فرقه میتوان دید. بهنوشته فریدون آدمیت، بابیها در جریان شورشهای خود در دوران ناصری، با مردم و نیروهای دولتی رفتاری سبعانه داشتند و «اسیران جنگی» را «دست و پا میبریدند و به آتش میسوختند.» قساوت و سبعیت فوقالذکر را در ماجرای قتل شهید ثالث (حاج ملا محمد تقی برغانی، ۱۷ ذیقعده ۱۲۶۳ق.)، عمو و پدر همسر قرهالعین، نیز بهروشنی میتوان مشاهده کرد.
قتل های انجام شده توسط بهاییان را می توان به پنج گروه میتوان تقسیم کرد: اوّل، قتلهای سیاسی؛ دوّم، قتل برخی شخصیتهای مسلمان که تداوم حیات ایشان برای بهائیت مضر بود؛ سوم، قتل بابیان مخالف دستگاه میرزا حسینعلی نوری (بهطور عمده ازلیها)؛ چهارم، قتل بهائیانی که از برخی اسرار مطلع بودند یا به دلایلی تداوم حیات ایشان مصلحت نبود؛ پنجم، قتل بنا به اغراض شخصی سران فرقه بهائی.
تروریسم سیاسی
تروریسم سیاسی در تاریخ معاصر ایران از اواسط دهه ۱۸۴۰ م./ ۱۲۶۰ ق. با بابیگری آغاز شد و چنان با بابیگری پیوند خورد که در دوران متأخر قاجار نام «بابی» و «تروریست» مترادف بود. میدانیم که بابیها ترور امیرکبیر را طراحی کردند و در ۲۸ شوال ۱۲۶۸ ق./ ۱۵ اوت ۱۸۵۲ م. به ترور نافرجام ناصرالدین شاه دست زدند که به دستگیری گروهی از ایشان انجامید. از آن پس این رویه در ایران تداوم یافت و بهویژه در دوران انقلاب مشروطه و پس از آن اوج گرفت.
فعالیتهای تروریستی دوران انقلاب مشروطه و پس از آن با نام سردار محیی (عبدالحسین خان معزالسلطان)، احسانالله خان دوستدار، اسدالله خان ابوالفتحزاده، ابراهیم خان منشیزاده و محمد نظر خان مشکاتالممالک در پیوند است .
فعالیتهای مخفی اسدالله خان ابوالفتحزاده (سرتیپ فوج قزاق) و ابراهیم خان منشیزاده (سرتیپ فوج قزاق) و محمدنظرخان مشکاتالممالک از سال ۱۳۲۳ ق. و با عضویت در انجمن مخفی معروف به بینالطلوعین آغاز شد که جلسات آن در خانه ابراهیم حکیمی (حکیمالملک)، نخستوزیر بعدی دوران پهلوی، برگزار میشد و بسیاری از اعضای آن بابی ازلی و تعدادی بهائی بودند.