آرام قلب ها

خدایا مارو ببخش که در کار خیر یا "جار" زدیم یا "جا" زدیم

آرام قلب ها

خدایا مارو ببخش که در کار خیر یا "جار" زدیم یا "جا" زدیم

۱۹ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است



شهادت جانسوز رئیس مذهب شیعه امام جعفر صادق(ع) تسلیت باد

 
من أحب لله و أبغض لله و أعطی لله فهو ممن کمل إیمانه . 
امام جعفر صادق (ع) : هر که برای خدا دوست دارد و برای خدا دشمن دارد و برای خدا عطاء کند ، از کسانی است که ایمانش کامل است . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 189


ان المسلمین یلتقیان ، فافضلهما أشدهما حبا لصاحبه . 
امام جعفر صادق (ع) : از دو مسلمان که به هم برخورد می کند آن که دیگری را بیشتر دوست دارد بهتر است . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 193


جعل الخیر کله فی بیت و جعل مفتاحه الزهد فی الدنیا . 
امام جعفر صادق (ع) : همه خیر در خانه ای نهاده شده و کلیدش را زهد و بی رغبتی به دنیا قرار داده اند . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 194 


خف الله کأنک تراه و إن کنت لا تراه فإنه یراک . 
امام جعفر صادق (ع) : چنان از خدا بترس که گویا او را می بینی و اگر تو او را نمی بینی او تو را می بیند . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 110


کان أمیرالمؤمنین صلوات الله علیه یقول : أفضل العبادة العفاف . 
امام جعفر صادق (ع) : امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمود : بهترین عبادت عفت است . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 125


قال رسول الله : من ترک معصیة لله مخافة الله تبارک و تعالی أرضاه الله یوم القیامة . 
امام جعفر صادق (ع) : پیامبر خدا فرمود : هر که گناهی را برای خدا و ترس از او ترک کند خدا او را در روز قیامت خشنود گرداند . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 128

 
قال الله تبارک و تعالی : ما تحبب إلی عبدی بأحب مما افترضت علیه . 
امام جعفر صادق (ع) : خداوند متعال فرموده است : بنده من با چیزی محبوبتر از انجام واجبات به من دوستی نکند . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 129 

somayeh bahari
۳۰ مرداد ۹۳ ، ۱۷:۲۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳ نظر

از بزرگیرسیدند زندگی خودرا برچند اصل بنا نمودی؟ گفت این چهار اصل:

1. دانستم رزق مرا دیگری نمی خورد پس آرام شدم

2. دانستم که خدا مرا میبیند پس حیا کردم

3. دانستم که کار مرا دیگری انجام نمی دهد پس تلاش کردم

4. دانستم پایان کار من مرگ است پس محیا شدم

somayeh bahari
۳۰ مرداد ۹۳ ، ۱۲:۱۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳ نظر

هنوز از در حرم بیرون نیامده بود که چادرش را برداشت؛ روسریش را شل‌تر کرد و آهی کشید و گفت: داشتم خفه می‌شدم. همینطور که بهش نگاه می‌کردم، چشمم به کیفش افتاد که شاید ۲-۳ کیلویی بود خواستم بگویم،

ای چادر! چقدر غریبی؛



که صدای تق تق کفش‌هایش توجه مرا به خودش جلب کرد، کفش‌هایی با پاشنه‌های آنچنانی که حتی راه رفتن را به سختی انجام می‌داد و گفتم: ای چادر! چقدر غریبی.

 

چقدر غریبی که حاضرند کیف پر از وسایل تباهی‌شان را ساعت‌ها بر دوش بکشند، اما وزن کم تو را تحمل نکنند.


ای چادر! چقدر غریبی؛

 
اگر با کفش‌های پاشنه بلندشان و … صد بار زمین بخورند با خنده بلند می‌شوند اما کافیست یک بار با تو برایشان اتفاقی بیفتد، چقدر سریع کنارت می‌زنند و برای کنار زدنت فلسفه می‌بافند و آیه توجیه می‌کنند.


حجاب، سکوی پرواز زن به سمت آسمان است نمی‌دانم چرا برخی به زمین عادت کرده‌اند؟


به نظر شما راه رفتن با کفش های پاشنه بلند و گرفتن کیف سخت‌تر است یا پوشیدن چادر؟

somayeh bahari
۳۰ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۵۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳ نظر

somayeh bahari
۲۷ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۴۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

گفتم: خسته ام….

گفتی: لا تقنطوا من رحمة الله…از رحمت خدا ناامید نشوید(زمر/۵۳)

گفتم:هیشکی نمی دونه تو دلم چی می گذره

گفتی: ان الله بین المرء و قلبه…خدا حائل است میان انسان و قلبش(انفال/۲۶)

گفتم: هیچ کسی رو ندارم

گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید…ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم(ق/۱۶)

گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی

گفتی: فاذکرونی، اذکرکم…منو یاد کنید تا یاد شما باشم(بقره/۱۵۲)

 

somayeh bahari
۲۷ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۴۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳ نظر


زمین دلتنگ و مهدی بی قرار است



فلک شیدا پریشان روزگار است



دلا آدینه شد دلبر نیامد



غروب انتظارم سر نیامد





somayeh bahari
۲۴ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۲۴ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳ نظر

somayeh bahari
۲۴ مرداد ۹۳ ، ۱۲:۲۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

somayeh bahari
۲۴ مرداد ۹۳ ، ۱۲:۲۸ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

ای کـاش کمی هـم

برای موشـک هایی که اسـراییـل

بر بام خانه های مـا می زنـد

گریه می کردیـم..!



صلواتی ختم بفرمائید..

منبع وبلاگ لیالی

somayeh bahari
۱۹ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۵۱ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۳ نظر


مرگ بر حقوق بی بشر




somayeh bahari
۱۹ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۵۱ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲ نظر
فرض کن حضرت مهــدی به تو ظاهر گردد :

ظاهرت هست چنانی که خجـالت نکشی ؟

باطنت هست پسندیده ی صاحب نظــری ؟

خانه ات لایق او هست که مهمـــان گردد ؟

لقمه ات در خور او هست که نزدش ببری ؟

پـــول بی شبهه و ســـــالم ز همه داراییت

داری آن قدر که یک هدیه برایش بخــــری ؟

حاضری گوشی همــــــراه تو را چک بکند ؟

با چنین شرط که در حافظه دستی نبـری ؟

واقفی بر عمــل خویش تو بیش از دگــــران

میتوان گفت تو را شیعه اثنی اشعـری ؟؟؟

somayeh bahari
۱۸ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۴۸ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲ نظر


  


somayeh bahari
۱۵ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۴۷ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۵ نظر

چه بخشنده خدای عاشقی دارم

که میخواند مرا با آنکه میداند گنهکارم

اگر رخ بر بتابانم

دوباره مینشیند بر سر راهم

دلم را می رباید با طنین گرم و زیبایش

که در قاموس پاک کبریایی قهر نازیباست

چه زیبا عاشقی را دوست میدارم

دلم گرم است میدانم....

که میداند....

بدون لطف او تنهای تنهایم

اگر گم کرده ام من راه و رسم بندگی

اما....

دلم گرم است میدانم

که خدای من خدای خوب من میداند که سائل را نباید دست خالی راند

دلم گرم خداوندیست که با دستان من گندم برای یاکریم خانه میریزد

و با دستان مادرکاسه آب را برای قمری تشنه میگذارد

دلم گرم خداوند کریم خالق نوریست

که اگر لایق بداند روشنی بخشد به کرم کوچکی با نور

دلم گرم خداوند صبور و خالق صبریست

که شبها مینشیند در کنارم تا که ببیند میرسد آن شب

که گویم عاشقش هستم....

وبلاگ اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

somayeh bahari
۱۴ مرداد ۹۳ ، ۱۳:۳۴ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

عمر عقاب 70 سال است ولی به 40 که رسید چنگال هایش بلند شده وانعطاف گرفتن طعمه را

دیگر ندارد.. نوک تیزش کند وبلند و خمیده میشود و شهبال های کهنسال بر اثر کلفتی پر به سینه

میچسبد و پرواز برایش دشواراست.

آنگاه عقاب است و دوراهی: بمـیرد یـــــــا دو باره متولد شود. ولی چگونه ؟؟

عقاب به قله ای بلند میرود نوک خود را آنقدر برصخره ها میکوبد تا کنده شود و منتظر میماند تا

نوکی جدید بروید. بانوک جدید تک تک چنگال هایش را از جای میکند تا چنگال نو درآید .و بعد شروع

به کندن پرهای کهنه میکند.

این روند درد ناک 150 روز طول میکشد ولی پس از 5 ماه عقاب تازه ای متولد میشود که میتواند

30 سال دیگر زندگی کند.

"برای زیستن باید تغییر کرد ¤ درد کشید ¤ از آنچه دوست داشت گذشت ¤ عادات و خاطرات بد را

هرس کرد و دو باره متولد شد ¤ یـــــا باید مرد

somayeh bahari
۱۳ مرداد ۹۳ ، ۱۲:۱۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر
در شگفتم که سلام آغاز هر دیداریست, 
ولی در نماز پایان است. 
شاید این بدین معناست که پایان نماز آغاز دیدار است
دکتر علی شریعتی
somayeh bahari
۰۴ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۲۷ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲ نظر

somayeh bahari
۰۳ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۱۹ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۴ نظر






هم غزه هم لبنان, جانم فدای اسلام

somayeh bahari
۰۳ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۱۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر
اگه خدا بهت یه فرصت میداد که ادامه زندگیت
رو خودت انتخاب کنی ،
کدوم یکی رو انتخاب میکردی ؟؟؟ و چرا ؟؟؟

somayeh bahari
۰۱ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۴۵ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۴ نظر

پس ازآن که حضرت نوح(ع) قوم خود را نفرین


 کرد وهمه ی آنها به بلا گرفتار

 

شده ودر دریا غرق شدند،شیطان به نزدحضرت


 نوح(ع)آمد وگفت:ای نوح تو حقی 


بر من داری که میخواهم جبران کنم.


حضرت نوح(ع)گفت:چقدر برای من ناراحت کننده


 است که به گردن توحقی داشته 


باشم،اکنون بگوآن حق چیست؟


شیطان گفت: توقوم خود را نفرین کردی وخداوند 


همه راغرق نمود،حال دیگر کسی 


باقی نمانده تا من بخواهم او را گمراه کنم وهم 


اکنون دوران استراحت وآسودگی من 


است، تا قرن دیگر ونسل دیگری که به وجود


 آیدومن گمراهشان کنم.


حضرت نوح(ع)گفت:اکنون میخواهی چگونه جبران


 کنی؟


شیطان برای تلافی این حقی که به قول خودش به


 گردن حضرت نوح(ع)داشت 


درچندجمله گفت:ای نوح! درسه جا به یاد من باش 


ومرا از یاد مبر،که من در این سه 


جا ازهرجای دیگربه آدمی نزدیکترم.


اول:در جایی که خشم وغضب میکنی.دوم:وقتی که


 میان دو نفر قضاوت 


میکنی.سوم:هنگامی که بازن بیگانه ونامحرمی 


خلوت میکنی وکس دیگری با شما 


نیست.


منبع:خصال،باب ثلاثه،حدیث140،میزان الحکمة،ج5،ص94.

somayeh bahari
۰۱ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۲۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر